خلاصه داستان : رشید و دوستش جواهرهای زن فلجی را ربوده و زن در این حین کشته میشود. رشید جواهرها را در معدنی مخفی کرده و یه کلبهای در جنگل پناه میبَرد که دو فراری (حامد و نازی) در آن زندگی میکنند. شخصی به نام بشیر به حامد و نازی اطلاع میدهد که پلیس در جستوجوی سارق جواهرات است. حامد به رشید مظنون میشود و به وی پیشنهاد تقسیم جواهرات دزدیدهشده و فرار بههمراه یکدیگر را میدهد. سیامک، دوست حامد، که در کار قاچاق است، با حامد و رشید نزاع کرده، و نازی با تبر سیامک را به قتل میرساند و رشید و حامد با هم به سمت معدن میروند. حامد بر اثر ریزش معدن زیر آوار مدفون شده و رشید به کلبه بازمیگردد. نازی کلبه را آتش میزند و بههمراه رشید به سمت معدن بازمیگردند. پلیس به معدن میآید و رشید بهناچار تسلیم میشود و تصمیم میگیرد خودش را تحویل دهد؛ اما حامد، که از زیر آوار خود را بیرون کشیدهاست، با گلولهای رشید را به قتل میرساند.
کارگردان : پرویز نوری دستیار کارگردان : عبداله غیابی نویسنده : پرویز نوری تهیه کننده : علی عباسی فیلمبردار : علیرضا زرین دست دستیار فیلمبردار : بهرام مولایی عکس : جعفر اکبری تدوین : علیرضا زرین دست طراح لباس : هوشیار منجذب آهنگساز : واروژان صدابردار : حسین بدیهی میکس : مهدی رجاییان سرپرست گویندگان : منوچهر اسماعیلی دستیار صدابردار : میرزا گودرزی افکت : مهدی رجاییان مدیر تدارکات : جلال پیشواییان لابراتوار : عباسعلی حسینی چاپ : ذبیح اله غلامی ژانر : حادثه ای سال ساخت: ۱۳۵۰ مدت : ۹۳ دقیقه رنگ : سیاه و سفید