خلاصه داستان : احمد دست کمونچه و دوستش برزو به تهران می روند تا برای خانم مهربان، که فلج است و به موسیقی علاقه دارد، برنامه اجرا کنند. خانم مهربان با خواهرش ستاره زندگی می کنند و منتظرند تا مراد، برادر گمشده ی احمد، از فرنگ بازگردد و با ستاره ازدواج کند؛ اما مراد که در زندان است و دارای زن و فرزند است سعی دارد قبل از مرگ خانم مهربان ستاره را به عقد خو درآورد تا وارث ثروت او شود. تیمور احمد را در خانه ی مهربان می بیند و متوجه شباهت او به مراد می شود.
کارگردان : جواد قائم مقامی دستیار کارگردان : رضا شمشادیان نویسنده : جواد قائم مقامی تهیه کننده : محمود مقدم ، جواد قائم مقامی مدیر تهیه : اصغر بانکی ، علی پروانه مدیر فیلمبرداری : ناصر رفعت دستیار فیلمبردار : جواد مقدم عکس : رضا بانکی نوازنده : بابک شعر : تورج نگهبان خواننده : عهدیه ، ایرج امور فنی صدا : حسن مصیبی لابراتوار : حسن امینی برش نگاتیو : محمود مهدی زاده چاپ : محمود مهدی زاده تبلیغات : رضا شمشادیان حرکات موزون : ناتاشا امور فنی : جواد شیدانواز ژانر : حادثه ای سال ساخت: ۱۳۵۰ مدت : ۸۷ دقیقه رنگ : سیاه و سفید