خلاصه داستان : باقر یادگار به کمک یکی از بستگانش به نام فراهانی در یک کارخانه ی نساجی مشغول کار می شود. کارخانه در غیبت رئیس آن به مدیریت ساسان اداره می شود. ساسان به کمک منشی کارخانه طاقه های پارچه را از انبار سرقت می کنند و در بازار به فروش می رسانند. فراهانی متوجه می شود و به دست ساسان کشته می شود. باقر یادگار شاهد قتل است، اما سرکار استوار و معاونش حرفش را باور نمی کنند و ساسان دستور اخراجش را صادر می کند. یارگار که به زری، دختر فراهانی، علاقه دارد با رقیب عشقی خود احمد آقای قصاب درگیر است. ساسان احمد آقا را تطمیع می کند که یادگار را از سر راهشان بردارد و باقر برای آن که سرکار استوار ادعایش را در مورد قتل فراهانی بپذیرد به کمک زری، ساسان و منشی را موقع سرقت از انبار غافلگیر می کند. احمد آقا به کمک آن دو می آید و با رسیدن سرکار استوار و مأموران پلیس ساسان و افرادش دستگیر می شوند و زری بین باقر یادگار و احمد، اولی را به عنوان همسر زندگی اش انتخاب می کند.
کارگردان : پرویز کاردان دستیار کارگردان : جواد میرمیران نویسنده : منوچهر کی مرام تهیه کننده : منوچهر صادق پور امور مالی : عبداله علیخانی مدیر فیلمبرداری : هوشنگ بهارلو دستیار فیلمبردار : رجب عبادی عکس : منصور نصیری تدوین : سیروس جراح زاده آهنگساز : مجتبی میرزاده ضبط موسیقی : محمد گرجی نوازنده : مجتبی میرزاده صدابردار : یورا یوسفی میکس : هرایر آتشکار سرپرست گویندگان : ایرج ناظریان سینکرون : یورا یوسفی افکت : حسین حامی مدیر تدارکات : حسن شباهنگ لابراتوار : علی بهرامی ، حسن امینی برش نگاتیو : محمود مهدی زاده چاپ : محمود مهدی زاده ژانر : کمدی سال ساخت: ۱۳۵۰ مدت : ۹۰ دقیقه